آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا در روابط عاطفیتان به شکل خاصی رفتار میکنید؟ یا چرا بعضی افراد به راحتی اعتماد میکنند و برخی دیگر همیشه نگران هستند؟ پاسخ این سوالات اغلب در گذشته ما، به ویژه در خاطرات کودکی، نهفته است. خاطرات کودکی مثل بذرهایی هستند که در ذهن ما کاشته میشوند و شخصیت، رفتار، و احساسات ما را شکل میدهند.
خاطرات کودکی چیست؟
از منظر مرکز مشاوره ازدواج خاطرات کودکی شامل تمام تجربیاتی است که در سالهای اولیه زندگی در ذهن ما ثبت میشود. این خاطرات میتوانند مثبت یا منفی باشند و تأثیرات عمیقی بر شخصیت و رفتار ما داشته باشند. خاطرات کودکی نه تنها بخشی از گذشته ما هستند، بلکه در تصمیمگیریهای امروز ما نیز نقش مهمی ایفا میکنند.
تأثیر خاطرات کودکی بر رشد روانی
خاطرات کودکی مانند نقشهای هستند که رشد روانی ما را هدایت میکنند. تجربیات مثبت و منفی کودکی هر کدام اثرات متفاوتی بر روان ما دارند.
خاطرات مثبت و اثرات آنها
تجربیات مثبت کودکی مانند محبت والدین، لحظات شاد خانوادگی و حمایت عاطفی باعث میشود اعتماد به نفس و نگرش مثبت در ما تقویت شود. این خاطرات به ما کمک میکنند تا در بزرگسالی با دیگران به راحتی ارتباط برقرار کنیم و احساس امنیت بیشتری داشته باشیم.
خاطرات منفی و اثرات آنها
در مقابل، خاطرات منفی مانند تجربه خشونت، بیتوجهی یا استرس مداوم میتواند منجر به اضطراب، استرس و حتی ترس در روابط عاطفی شود. این افراد ممکن است در بزرگسالی برای ایجاد روابط پایدار دچار مشکل شوند.
شکلگیری روابط عاطفی از دوران کودکی
روابط عاطفی ما در بزرگسالی به شدت تحت تأثیر روابط اولیه ما در کودکی است. این تأثیرات از طریق دلبستگیهای اولیه و تعاملات ما با والدین و اطرافیان شکل میگیرد.
دلبستگی و تأثیر آن بر روابط
نظریه دلبستگی نشان میدهد که الگوهای ارتباطی ما با والدین یا مراقبان در کودکی تأثیر زیادی بر روابط عاطفی ما دارد. اگر دلبستگی ایمن داشته باشیم، در بزرگسالی راحتتر اعتماد میکنیم و احساس امنیت بیشتری در روابط خود داریم. اما اگر دلبستگی ناایمن یا اجتنابی داشته باشیم، ممکن است از تعهد فرار کنیم یا در اعتماد به دیگران دچار مشکل شویم.
نقش والدین و محیط خانواده
مشاوره روانشناسی نشان می دهد والدین نقش اساسی در شکلگیری خاطرات کودکی دارند. حمایت عاطفی، محبت، و توجه آنها میتواند خاطرات خوشایندی در ذهن کودک ثبت کند، در حالی که بیتوجهی یا خشونت میتواند خاطرات منفی ایجاد کند که اثرات آن تا بزرگسالی ادامه دارد.
خاطرات کودکی و اعتماد در روابط عاطفی
اعتماد یکی از ارکان اصلی هر رابطه عاطفی است و خاطرات کودکی نقشی کلیدی در شکلگیری آن ایفا میکنند.
الگوهای اعتماد در روابط
خاطرات خوشایند کودکی به ما میآموزد که میتوانیم به دیگران اعتماد کنیم و روابطی سالم و پایدار بسازیم. وقتی والدین ما پناهگاه امنی برای ما باشند، این حس اعتماد به روابط بزرگسالی منتقل میشود.
تأثیر بیاعتمادی ناشی از خاطرات منفی
اگر خاطرات منفی مثل تجربه خیانت یا بیتوجهی در کودکی داشته باشیم، ممکن است در بزرگسالی برای اعتماد کردن به دیگران دچار چالش شویم. این بیاعتمادی میتواند باعث شود که روابط عاطفی ما شکننده و پرتنش باشد.
تأثیر خاطرات کودکی بر انتخاب شریک عاطفی
خاطرات کودکی حتی بر انتخاب شریک عاطفی ما نیز اثر میگذارد.
الگوهای رفتاری و انتخاب شریک
از منظر مرکز مشاوره ازدواج ما اغلب به سمت افرادی جذب میشویم که ویژگیهایی مشابه والدین یا مراقبان دوران کودکی ما دارند. این انتخابها گاهی ناآگاهانه است، اما ناشی از خاطرات و تجربیات گذشته ماست.
تجربههای منفی و اجتناب از تعهد
اگر کودکی پر از تجربههای منفی داشته باشیم، ممکن است از تعهد فرار کنیم یا به دنبال روابطی باشیم که کمتر عمیق و متعهدانه باشند. این رفتارها به دلیل تلاش برای محافظت از خود در برابر تکرار آسیبهای گذشته است.
چگونه خاطرات کودکی را بهبود دهیم؟
هرچند که ما نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم، اما میتوانیم تأثیر خاطرات منفی را مدیریت و کاهش دهیم.
رواندرمانی و مشاوره
رواندرمانی یکی از موثرترین راهها برای درک و پردازش خاطرات منفی است. با کمک یک مشاور یا رواندرمانگر میتوانیم تجربیات گذشته را بررسی کنیم و به دنبال راههایی برای بهبود روابطمان باشیم.
تمرینهای ذهنآگاهی
تمرینهای ذهنآگاهی، مثل مدیتیشن و نوشتن خاطرات، میتوانند به ما کمک کنند تا روی لحظه حال تمرکز کنیم و از تأثیرات منفی خاطرات گذشته بکاهیم.
نقش جامعه و دوستان در تأثیر خاطرات کودکی
در کنار والدین و اعضای خانواده، محیط اجتماعی کودک نیز میتواند تأثیر زیادی بر شکلگیری خاطرات و روابط عاطفی داشته باشد. دوستان دوران کودکی و نحوه تعامل با آنها در تعیین نحوه ارتباطات اجتماعی آینده نقش مهمی دارند. کودکان، بهویژه در سنین پایین، از بازیها و تعاملات با همسالان خود یاد میگیرند که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند. اگر کودک در محیطی دوستانه و حمایتگر بزرگ شود، این میتواند به تقویت مهارتهای ارتباطی و اعتماد به نفس او در روابط بزرگسالی کمک کند. اما اگر کودک با تجربههای منفی مانند آزار از سوی همکلاسیها یا طرد شدن از گروههای اجتماعی روبهرو باشد، ممکن است در بزرگسالی دچار مشکلاتی در برقراری روابط و ایجاد اعتماد شود.
خاطرات کودکی و احساسات ناخودآگاه در روابط عاطفی
بسیاری از خاطرات کودکی بهطور ناخودآگاه در ذهن ما باقی میمانند و این خاطرات میتوانند در هنگام برقراری روابط عاطفی در بزرگسالی خود را نشان دهند. مشاوره روانشناسی نشان می دهد گاهی اوقات ما بهطور آگاهانه نمیدانیم که رفتارها و احساساتمان ناشی از تجربیات کودکی هستند. برای مثال، فردی که در کودکی احساس طرد شدگی کرده باشد، ممکن است در روابط عاطفی بزرگسالی به طور ناخودآگاه احساس بیاعتمادی و ترس از ترک شدن داشته باشد. این احساسات ناخودآگاه میتوانند باعث شوند که فرد رفتارهایی مثل نیاز به تایید مداوم یا ترس از نزدیک شدن به دیگران را از خود نشان دهد. شناخت این احساسات و پردازش آنها میتواند به فرد کمک کند تا از رفتارهای آسیبزا در روابط عاطفی خود جلوگیری کند.
رشد شخصی و بهبود روابط عاطفی از طریق آگاهی از گذشته
آگاهی از تأثیرات خاطرات کودکی بر روابط عاطفی میتواند اولین قدم برای رشد شخصی و بهبود روابط باشد. درک اینکه بسیاری از رفتارها و واکنشهای ما به تأثیرات گذشتهمان برمیگردد، میتواند به ما کمک کند تا مسئولیت آنها را به عهده بگیریم و در مسیر بهبود حرکت کنیم. برای بسیاری از افراد، درمان و کار بر روی تجربیات کودکی میتواند باعث بهبود روابط عاطفیشان شود. بهعلاوه، این آگاهی میتواند به افراد کمک کند تا روابطی سالمتر، متعادلتر و آگاهانهتر بسازند. در نهایت، این فرآیند نه تنها به بهبود روابط با دیگران کمک میکند، بلکه باعث رشد و سلامت عاطفی فرد نیز میشود.
نتیجهگیری
خاطرات کودکی مثل ریشههای درختی هستند که تمام زندگی ما را تغذیه میکنند. این خاطرات نه تنها بر شخصیت ما بلکه بر روابط عاطفیمان نیز تأثیر دارند. درک و مدیریت این خاطرات میتواند به ما کمک کند تا روابطی سالمتر و پایدارتر بسازیم.
نشانه های شناختی و رفتاری عدم سلامت روان
ادامه مطلب ...اختلال دو قطبی یک نوع اختلال خلقی است که در حدود یک در صد از مردم تاثیر می گذارد و شامل دوره های عود کننده شیدایی و افسردگی است .
ادامه مطلب ...عصبانیت همیشگی نیست و ما به طور ناگهانی از آرامش به عصبانیت نمی رسیم . بلکه می توانیم آن را مانند پیوستاری در نظر بگیریم که در قسمت پایین آن رنجش و نا امیدی و آزردگی را در بر می گیرد و در بخش میانی آن ناراحتی و دلخوری و خشم است و انتهای این پیوستار خشم و انفجار است.
طبق نظر مشاور روانشناس همه ی احساسات برای انسان مفید هستند حتی احساسات نا متعارف و نا خوشایند . وقتی احساسات در واکنش به لحظات حال بروز می کنند بیانگر وضعیت ما هستند . وقتی اتفاقات نا گواری برایمان رخ می دهد ، آن تجربیات تلخ را در قالب حافظه ی زندگی نامه ای رویدادی رمز گذاری می کنیم و موقعیت هایی که اتفاقات بد گذشته را به یادمان می آورند باعث فعال شدن واکنش های حیاتی در ما می شوند تا دوباره آسیب نبینیم.
بسیاری از موارد دیگر مانند طایفه ، محیط زیست و .... هستند که می توانند واکنش ما نسبت به فعال سازی مدار خشم را به مراتب خطرناک تر کنند . برخی از عصبانیت ها نا به جا و به دلیل بسیاری از عوامل روانشناختی می باشد که نیازمند درمان و کنترل هستند
علل عصبانیت همسران به هم چیست؟
بر اساس مطالعات مرکز مشاوره ازدواج عدم شناخت کافی نسبت به خلق و خو و ویژگی های همسر که عدم آگاهی از تفاوت های جنسیتی نیز باعث دامن زدن به این مسئله می شود. عدم آگاهی از روش های صحیح برخورد با مسائل متفرقه و روزمره که شاید بسیاری از آن ها تکراری باشند و این مسائل زمینه ساز ناراحتی و رفتار های پرخاشگرانه می شوند مانند سکوت همسر، دیر آمدن شوهر، کمک نکردن در امور خانه و .... و همچنین نداشتن مهارت فن گفتگو و ایجاد ارتباطی موفق، مسائل تربیتی فرزندان و .... می تواند در آن نقش مهمی داشته باشند و می تواند خود را با بی احترامی از طریق نیش زدن در گفتگو، فروپاشی احترام با عصبانیت و پرخاشگر نشان دهد. به همین دلیل شکل دهی یک گفتگوی مناسب در زمان خشم الزامی است.
همدلی و صحبت :
طبق نظر مشاور روانشناس سعی کنید که پیش از صحبت خود را به جای همسرتان بگذارید و با این کار بهتر به مشکلات او پی می برید. و همچنین بیش از صحبت با همسر موضوع را با دیگران مطرح نکنید زیرا ممکن است گفته هایتان را به اشتباه نقل کنند و عصبانیت بیشتر شود و در ابتدای صحبت تاکید کنید که قصد شما از مطرح کردن رنجش، رفع سوء تفاهم است و سعی کنید از نکات مثبت کارهای اخیر یا آن چه از او دوست دارید را مطرح کنید تا فضای صحبت کردنتان با همسرتان صمیمی تر شود. تاکید کنید که خودتان نیز در این ماجرا مقصر هستید و به همین دلیل برای رفع دلخوری اقدام به صحبت کرده اید.اگر تقصیری داشته اید آن را مطرح کنید و از همسرتان حتما عذرخواهی کنید. این کار فضای گفتگو را بهبود می بخشد و همسرتان فکر نمی کند که محاکمه ای در جریان است.
با خود مهربان باشید.
شفقت با ذهن و قلب نسبت به خشم و کینه ی درونی و بر قراری ارتباط با آن ها در لحظه ی حال مرتبط است . شما این کار را با رها کردن کشمکش با تجربه ای درونی از خشم ، کینه و آزردگی انجام می دهید . زمانی که به شکل مهربانانه ای با افکار و احساسات نا خواسته ی مرتبط با خشم ، بدون این که سرکوبشان کنید ، برخورد کنید ، تغییرشان دهید یا بر اساس آن ها اقدام کنید ، اجازه می دهید هر جا که هستند همان جا باشند.
اصلاح کردن باورها:
مدل شناختی در روانشناسی خشم نا سالم را اغلب برخاسته از انتظارات غیر واقع بینانه ، خود پسندانه و غیر منطقی ما از دیگر افراد ، دنیا و خودمان معرفی می کند. چنین باورهایی شامل: من باید هر کاری را به خوبی انجام دهم و دیگران تاییدم کنند. افرادی که با آن ها در ارتباط هستم باید با ملاحظه و مهربانی و احترام با من رفتار کنند. و یا باید همه ی کار ها انطور که من دلم می خواهد پیش برود. با به چالش کشیدن یا تغییر دادن باور های ندرستی که عامل به وجود آورنده ی خشم هستند، خواهید دید که به میزان کمتری خشمگین می شوید.
نوشتن در مقابل گفتن:
طبق مطالعات مرکز مشاوره ازدواج سعی کنید درباره آن چه که در مسیر عادی خود نیست و شما را اذیت می کند و آن چه که در دل دارید بنویسید و این کار را روزانه انجان دهید این کار باعث می شود تا آن چه مه شما را اذیت می کند روی کاغد به صورت نوشتاری خالی کنید و انجام دادن روزانه آن ها موجب خواهد شد تا احساس بهتری داشته باشید و بعد آن ها را در زباله بیندازید.
بپذیرید که مسئله می تواند حل شود.
چیزی که با آن رو به رو شده اید وضعیتی است که تبدیل به مسئله شده و سعی کنید به این مسئله خوشبین باشید که می توانید مسائل را حل کنید. همواره از روش های تکراری برای حل مشکلاتتان که بی تاثیر بوده استفاده نکنید و از شیوه های دیگر برای حل مسئله استفاده کنید و راه های تازه برای حل مسائلتان کشف کنید.برای کسب اطلاعات بیشتر با مطب روانشناسی در ارتباط باشید.
از
مهمترین مسائل در بر قراری یک ارتباط سالم و موثر وجود عزت نفس می باشد .
ادامه مطلب ...