ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ازدواج نقطهی عطفی در زندگی عاطفی هر فرد است؛ سفری دو نفره که با امید، عشق و رویا آغاز میشود. بسیاری از زوجها در دوران نامزدی یا اوایل زندگی مشترک، اوج مهر و محبت را تجربه میکنند. اما با گذر زمان، برخی افراد احساس میکنند که شریک زندگیشان دیگر مانند گذشته مهربان نیست. کلمات گرم و نگاههای عاشقانه به تدریج جای خود را به سکوت، بیتوجهی یا حتی گاهی سردی میدهد. این تغییرات میتوانند نگرانکننده باشند و باعث شود یکی از طرفین احساس کند که دوستداشتنی نیست یا دیگر اهمیتی برای همسرش ندارد.
زندگی در خانهای که یکی از والدین با اختلال دوقطبی دستوپنجه نرم میکند، مانند راه رفتن بر روی طنابی باریک در طوفانی بیپایان است. هر لحظه ممکن است آرامش موقتی جای خود را به طغیان احساسی دهد. در این میان، کودکی که در چنین محیطی رشد میکند، نهتنها با چالشهای طبیعی دوران کودکی روبهروست، بلکه مجبور است معنای بیثباتی روانی را خیلی زود و بیرحمانه تجربه کند. این مقاله با نگاهی عمیق و انسانی به این مسئله، تلاش دارد تجربه کودک را از زوایای گوناگون بررسی کرده و راهکارهایی برای حمایت از این کودکان ارائه دهد.